سیاست و اقتصاد روسیهسیاست و اقتصاد روسیهبا نگاهی بر گرایش های دیپلماتیک و اقتصادی کشور روسیه بعد از انقلاب های موسوم به بهار عربی و فعالیت نظامی این کشور در سوریه ، تحلیل گران این پرسش را مطرح می کنند که آیا روسیه دارای سیاست بلندمدت مشخصی در خاورمیانه هست یا خیر؟. بر این اساس ، بعضی از تحلیلگران بر این نظر هستند که این کشور دارای سیاستی بلند مدت مشخصی برای خاورمیانه است که البته در میان معتقدان موفقیت یا نا موفق بودن این دیدگاه محل مناقشه است؛ و در عین حال دیدگاه دیگر این است که این کشور دارای برنامه سیاسی بلند مدتی برای خاورمیانه نمی باشد، از دیدگاه این تحلیل گران ، روسیه هیچ گاه از گذشته تا به حال دارای سیاست بلندمدت در خاورمیانه نبوده است . در واقع عمل گرایی و حرکت های اقتصادی برمبنای نتیجه بخش بودن کوتاه مدت و همچنین ،پیشرفت بر اساس مجموعه ای از رفتارهای متقابل ، ازجمله دلایلی است که توجه سیاسی و اقتصادی کشور روسیه را برای اهداف بلند مدت دور کرده است. با این وجود ، همواره در دوران بعد از بهار عربی ، راه برای ورود گسترده روسیه به منطقه باز شده و این کشور دیگر حاضر به ایفای نقش حداقلی در ساسیت و اقتاصد در خاورمیانه نیست . روسیه خود را یکی از کشور های قدرتمند جهان می داند و بر این باور است که ظرفیت و توان سیاسی برای اعمال نفوذ فراتر از مناطق همسایگی خود را دارند . دراین میان ، احترام به حاکمیت دولت ها و عدم مداخله ، ازسوی روسیه به عنوان آلترناتیوی برای دخالت گرایی غربی مطرح شده است . در این متن ، روسیه خواهان نفوذ و تأثیر بیش تر بر وقایع و تحولات در خاورمیانه است . سیاست خاورمیانه ای روسیه با تأکید بر تغییرات در این سیاست از سال ۲۰۱۲ ، همزمان با دوره سوم ریاست جمهوری پوتین و براین اساس ، جایگاه خاورمیانه در سیاست خارجی روسیه و تغییرات در سیاست خاورمیانه ای این کشور و دلایل آن ، استراتژی روسیه در خاورمیانه و درنهایت ، جایگاه ایران در سیاست خاورمیانه ای این کشور بررسی شده است . جایگاه خاورمیانه در سیاست خارجی روسیهتا دهه اول قرن ۲۱ ، در استراتژی امنیت ملی روسیه ، خاورمیانه در مقایسه با اروپا و آسیا از اهمیت استراتژیک کم تری برخوردار بوده و درواقع ، روسیه فرصت های محدودی را در این منطقه برای پیشبرد منافع حیاتی خود می دیده است . محرک های اصلی سیاست خارجی این کشور در خاورمیانه عبارت بودند از : پرستیژ بین المللی ، تجارت و ثبات منطقه ای . اوج نفوذ مسکو در خاورمیانه دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بود . در این زمان ، این کشور متحدانی مثل : مصر ، سوریه ، عراق و لیبی در این منطقه داشت . بااین حال ، تمایلی به پذیرش خطر مواجهه با آمریکا ازطریق تدارک حمایت نظامی از متحدان عرب خود در برابر رژیم صهیونیستی نداشت و فاقد منابع برای رقابت با غرب ازنظر اقتصادی بود که این عوامل باعث تضعیف نفوذ این کشور شد . تلاش پوتین برای احیاء جایگاه روسیه در خاورمیانه و به چالش کشیدن تسلط آمریکا فقط به محکوم کردن تهاجم آ مریکا به عراق ، که روابط نسبتاً دوستانه ای با روسیه داشت محدود شد؛ این در حالی بود که هیچ اقدامی برای متوقف ساختن چنین حمله ای صورت نداد . با شروع بهار عربی در سال ۲۰۱۱ ، روسیه در ابتدا توجه اندکی به این موضوع نشان داد . بااین حال ، به زودی آشکار شد که بهار عربی تهدیدی علیه نفوذ مستهلک شده روسیه ازطریق سرنگونی تعداد اندک متحدان این کشور در منطقه است . مسکو قراردادهای تسلیحاتی و سرمایه گذاری های زیرساختی خود به ارزش میلیارد ها دلار در لیبی را با سرنگونی قذافی بربادرفته دید . با شروع اعتراضات سیاسی در دسامبر ۲۰۱۱ در روسیه و سرنگونی رژیم های متحد این کشور در گرجستان و اوکراین ، تحت آنچه انقلاب های رنگین نامیده شد ، روس ها درباره پیامدهای داخلی موج چالش های علیه حکومت های مستقر دچار نگرانی شدند . براین اساس ، ماهیت تعامل روسیه با منطقه خاورمیانه از سال ۲۰۱۲ ، بعد از بازانتخاب پوتین برای دور سوم ریاست جمهوری تغییر کرده و مسکو حضور خود را در منطقه افزایش داده است . این کشور در ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۵ ، با انجام حملات هوایی علیه گروه های مخالف رژیم بشار اسد به طور جدی تر درگیر مسائل خاورمیانه شد؛ اما تا قبل از این تاریخ ، از دخالت مستقیم در منازعات نظامی در این منطقه اجتناب می کرد . به طور کلی می توان گفت از سال ۲۰۱۲ ، روسیه سه دسته بندی از اهداف خود را برای این منطقه تعریف کرده است :
از مهم ترین دلایل مؤثر بر تغییر سیاست خاورمیانه ای روسیه نیز می توانیم به نگاه این کشور به خاورمیانه در متن گسترده تر رقابت ژئوپلیتیکی جهانی با آمریکا و متحدان غربی این کشور ، نتایج حاصل از بهار عربی ، و شخصیت پوتین و تجربه ناکام او در نزدیکی به غرب در دهه ۱۹۹۰ اشاره نماییم؛ ضمن اینکه از منظری گسترده تر ، از همه ابزارهای قدرت ازجمله دیپلماسی ، اطلاعات ، فروش تسلیحات ، توافقات انرژی ، دخالت نظامی مستقیم و بهره برداری پیوسته از هرگونه شکاف قومی _ مذهبی ای که در خاورمیانه بتوان یافت ، در راستای هدف تحکیم داخلی روسیه استفاده می شود؛ زیرا به هر اندازه که پوتین بتواند روسیه را در مقام قدرتی بزرگ در امور جهانی به روس ها بنمایاند ، جایگاه وی در داخل تحکیم خواهد شد . این امر در راستای استراتژی بین المللی گسترده تر روسیه عمل می کند که براساس آن ، از بحران های منطقه ای بهره برداری ، و یا حتی بحران های منطقه ای را ایجاد ، و خود را در نقش قدرت بزرگ جهانی که باید بخشی از راه حل آن باشد مطرح می کند . تغییرات در سیاست خاورمیانه ای روسیهاز سال ۲۰۱۲ ، روسیه نه تن ها از دیدن خاورمیانه در نقش منطقه ایِ حاشیه ای و ثانویه ، بلکه از نگاه به این منطقه به عنوان منطقه ای صرفاً دستاویز برای تحریک غرب نیز دست برداشت و به جای آن ، منافع خود را در این منطقه گسترش داد؛ درنتیجه ، شاهد تغییرات دیپلماتیک قابل توجهی بوده ایم که می توانیم این دگردیسی ها را در سه مرحله یا دوره در بخش بعدی مشاهده کنیم . از ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳روسیه در این دوره ، زمینه های دخالت گسترده تر در امور منطقه ای و گسترش روابطش با قدرت های منطقه ای را درپیش گرفت . اگرچه این دوره به واسطه تشدید تلا ش های دیپلماتیک با بازیگران منطقه ای مشخص می شود ، روسیه در آن زمان کوشید که از دخالت مستقیم در امور داخلی منطقه اجتناب کند و به جای آن ، خود را همچون قدرت طبیعی در منازعات پیشِ رو ترسیم نماید . در این دوره ، روابط ایران و روسیه به سطح جدیدی رسید و بنیانی برای گفت و گوی سیاسی با مصر فراهم شد . در ابتدا روسیه بر گفت و گو با کشورهایی که ازقبل روابط قدیمی با آن ها داشت ( مثل : ایران ، سوریه ، مصر ، و رژیم صهیونیستی ) متمرکز شد؛ اما به زودی تلاش های خود را به کشورهایی معطوف نمود که پیش تر مشکلاتی با آن ها در ایجاد گفت و گوهای سازنده داشت؛ برای مثال ، در نوامبر ۲۰۱۳ ، روسیه سفیر جدیدی را علی رغم اختلافات قبلی به قطر اعزام کرد و از آن زمان ، قطر یکی از بزرگ ترین سرمایه گذاران خارجی در اقتصاد روسیه شد . در طی این دوره ، مقامات روس از گفت و گو با همه بازیگران منطقه ای استقبال کردند و کوشیدند که با قدرت های خاورمیانه ای در طیف گسترده ای از مسائل تعامل نمایند؛ راهبردی که تا به امروز ادامه داشته است . بنابراین ، مسکو به کار با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در چهارچوب دیالوگ استراتژیک روسیه ـ شورای همکاری خلیج فارس ادامه داد . در فوریه ۲۰۱۳ ، دولت همچنین مجمع همکاری اعراب ـ روسیه را تشکیل داد که در آن ، مشکلات سیاسی و اقتصادی موجود میان مقامات روسیه و نمایندگان بلندپایه کشورهای عربی مورد بررسی قرار می گیرد . همچنین روسیه توجه ویژه خود را به افزایش تماس ها با سازمان های منطقه ای مثل سازمان همکاری اسلامی ( OIC ) و اتحادیه عرب ( IAS ) معطوف نمود . محرک های این کشور در این زمینه عبارت بودند از :
استراتژی روسیه در خاورمیانهاستراتژی روسیه برای پیشبرد سیاست خود در خاورمیانه شامل چندین عنصر می شود :
درنهایت اینکه ، روسیه در تلا ش های اقتصادی اش بر حوزه هایی متمرکز شده است که در آن ها مزایای بازار را دارد : انرژی هسته ای ، نفت و گاز ، پتروشیمی ، فضا ، تسلیحات و غلات . درهمین حال ، تجارت روس ها در خاورمیانه برمبنای این شعار «قیمت چینی برای کیفیت اروپایی» قرار گرفته است . قیمت اندک و اعتبار دلایل اصلی علاقه کشورهای خاورمیانه به فناوری هسته ای روسیه است . بااین حال ، نباید در توانمندی های روسیه در خاورمیانه اغراق نمود زیرا با توجه به توان محدود مالی قادر به تنوع بخشی در اقتصاد نیست و از شکاف تکنولوژیک با غرب برخوردار است ضمن اینکه این کشور برای حفظ توازن میان قدرت های مختلف شکننده و در زمان فراتر رفتن از تعاملات از ابعاد سطحی با مشکل مواجه است لذا می توان برخی از موفقیت های این کشور در منطقه را ناشی از اشتباهات سیاسی آمریکا و اروپا تلقی کرد . ضمن اینکه برخی از شرکای روسیه در منطقه از این بازیگر به عنوان اهرم فشار در روابط خود با آمریکا استفاده کرده اند و قابل اعتماد نیستند بنابراین تغییرات در روابط روسیه و آمریکا می تواند بر مواضع خاورمیانه ای روسیه آثار جدی بگذارد .
برای آگاهی از شرایط مهاجرت نحصیلی در روسیه ؛ اقامت دائم یا موقت روسیه؛ تحصیل پزشکی در روسیه و تمامی شرایط زندگی در روسیه با متخصصین ما در گروه ببین المللی ستاره داوود که به صورت 24 ساعته به شما عزیزان مشاوره می دهند تماس بگیرید. |
© حقوق کپی برداری برای تحصیل در روسیه - شرکت ستاره داوود محفوظ می باشد . طراحی و برنامه نویسی توسط طراحی و توسعه وب سایت صبا |